درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 65
بازدید دیروز : 109
بازدید هفته : 241
بازدید ماه : 207
بازدید کل : 74103
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


جوجه کوچولو




 ناشي باشي تاشي توشه

  سوء تفاهم

پسره تو مترو سينه دختره رو ميگيره ميگه ببخشيد سو تفاهم شد، لره ميگه دروغ ميگه اگه سو تفاهم بود چرا تخماي منو نگرفت

  3.14

تركه ميخواسته دور كمرشو اندازه بگيره، يه خطكش ميكنه تو كونش ضربدر 3.14 ميكنه

  بادمجون

يک روز يکي پيش دکتر ميره و ميگه:آقاي دکتر من هر وقت بادمجان ميخورم لبم باد مي کنه؟ دکتر ميگه: اين که موردي نداره...من هر وقت لب ميخورم بادمجانم باد ميکنه

  هر چي بيشتر نگا ميکنه پولدار تر ميشه

دختره با مامانش رفته بودن لب ساحل دختره به مادرش ميگه مامان اون مرده چي گذاشته تو شورتش مامانش ميگه پولاشو گذاشته عزيزم دختره ميگه چه جالب چون هر چي بهت بيشتر نگا ميکنه پولدار تر ميشه

جوک خفن 

زن: این آقای وات همسایه بغلی ما، هر روز صبح موقع بیرون رفتن از خانه همسرش را می بوسد. حالا چه می شد تو هم این کار را میکردی؟مرد: آخه من که زن آن بنده خدا را نمی شناسم!

زن:خیلی بزرگه! مرد:عادت میکنی زن:از پشت درد میگیره! مرد:جا باز می کنه.زن:نمی خوام! مرد:خیلی بزرگه؟زن:آره. مرد:بگم یه کفش دیگه بیارن؟

از گوسفنده می پرسن سیستم دستشویی رفتن شما چیست ؟ میگه سبک گروه آریان ......... دونه دونه دونه دونه دونه

دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند، بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوق العاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتواند از درخت بالا بیاید

توصیه دخترانه : اگه یه موقع مورد حمله یک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پایین دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اینجوری تو میتونی بدوی ولی اون نمیتونه

مامانه به بچش میگه که عزیزم و قتی خاله اومد قشنگ میری جلو سلام میکنی میبوسـیش بچه میزنه زیره گریه میگه نه مامان من خاله رو بوس نمیکنم! مامانه میگه چرا عزیزم؟ بچه میگه آخه دیروز که بابا میخواست بوسش کنه زد تو صورتش

دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن, پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟ دختره میگه: نمی دونم, پسره میگه: بذال من بلم زیل پتو ببینم, میره و میاد میگه: تو دختلی, دختره میگه از كجا فهمیدی؟؟؟؟میگه: آخه جولابات صولتیه

یه کلاغ تو آسمون تخم میزاره ولی تخمش نمی افته پایین اگه گفتی چرا

..

..

..

..

..

..

عوض اینکه مثل گاو همینجوری بری پایین یکم فکر کن

-  یه روز ترکه میره داروخانه میگه اقا ببخشید کاندوم دارین دکتوره که فارس بود میخواد ترکه رو دست بندازه میگه: داریم عزیزم ولی انواع مختلفه میخی گیفی عسلی و ... داریم . از کدوم یکی بدم . ترکه میگه :والاه منکه از اینجور چیزا سر در نمیارم ولی فکر کن . طرف خواهر مادر خودته یچیز خوب بده .



2-    رشتیه زن می‌گیره. بهش میگن راجبش تحقیق کردی؟ میگه آره هرکی کرده راضیه



 3-  قزوینیه داشته واسه رفیقش تعریف می‌کرده که: بالام جان دیشب رفته بودیم عروسی، جات خالی مختلط مختلط، مرد و پسر قاطی



4-   قزوینیه زنگ خونه شو رو زمین نصب میکنه و روش مینویسه لعنت بر کسی که با پا زنگ بزند



  5-  از قزوینیه میپرسن از چه فصلی خوشت میاد؟ میگه فصل برنجکاری



6-    میدونی شباهت آدم مجرد با لباس توی ماشین لباس شویی چیه ؟

هردو تو کف هستن .



7-   یه رشتی میاد تهران صبح پا میشه میبینه چهار تا آجر زیرش گذاشتن و زنش رو بردن .



  8-   ترکه شب زیر پشه بند میخوابه تا صبح به پشه ها بیلاخ میده



 9-    قزوینیه میره مغازه روبات فروشی، فروشندهه شروع میکنه به تعریف از روباتا و میگه: آقا این روباته آخر کاره، بهترین روباتیه که تا حالا ساخته شده، ببین اگه این دکمه روی شکمش رو فشار بدی جاروبرقی میشه، اگه دستش رو بکشی ماشین لباسشویی میشه و خلاصه از هر پیچش هزار هنر میریزه! قزوینیه حسابی حال میکنه میگه: بالام جان من همینو میخوام! خلاصه پولشو میده و ور میداره میبردش خونه. فرداش قروینیه شاکی با ک... پانسمان شده برمیگرده میگه: مادرقحبه! چرا نگفتی این سوراخ کو... ش چرخ گوشته؟



  10-    یک بابایی رو می‌فرستند ماموریت آذربایجان. یارو روز اول وارد شهر میشه، از یکی می‌پرسه: ‌ببخشید، بهترین هتل این شهر کجاست؟ ترکه یکم نگاش میکنه، میگه: گریبی؟! اینجا بهترین، ‌بدترین هتل نداره که. یک مسافرخونه داره، اونم دوتا چهار راه جلو تر دست چپه. خلاصه یارو مستقر میشه. شب حوصلش سر میره، میگه حالا که بیکاریم ‌یک سینما بریم. میره از یکی می‌پرسه: ببخشید، اینجا بهترین سینماش کجاست؟ یارو یکم چپ چپ نگاش میکنه، میگه: گریبی؟! اینجا بهترین، بدترین سینما نداره که. یک سینما داریم، اونم سه تا چهار راه جلو تره. خلاصه یارو سینما رو پیدا می‌کنه، میره جلوی باجه بلیط فروشی، میگه: یک بلیط بدین برای همین سانس،‌ فقط جاش خیلی جلو نباشه. بلیط فروشه یک نگاهی بهش می‌کنه، میگه:‌گریبی؟! جای جلو،‌ جای عقب نداره که. بلیط میخری، میری تو، هرجا گیرت اومد وامیستی! خلاصه یارو میره تو، از قضا یک جایی تو بالکن گیرش میاد. وسطای فیلم، احتیاج به قضای حاجت پیدا میکنه. از کناردستیش میپرسه: ‌ببخشید، ‌دستشویی کجاست؟ طرف یک نگاهی بهش میکنه،‌ میگه: ‌گریبی؟! داستشویی ماسشویی نداره که،‌ همین جا بلند میشی وامیستی، کارت رو می‌کنی! یارو با خودش میگه: بابا این عقلش ناقصه. از اونیکی کنار دستیش می‌پرسه،‌ اونهم همین جوابو میده. خلاصه یارو داشته خیلی بهش فشار میومده، می‌بینه چاره ای نداره. بلند میشه، معامله رو درمیاره، شروع می‌کنه به شاشیدن! یهو یکی ازون پایین داد میزنه: هـــوی! گریبی؟! یک جا نگیریش، تکون تکونش بده، گلاب پاشش کن



11-  قزوینیه داشته تو کیوسک بچهه رو می کرده. یهو یه پلیس با لگد در رو باز می کنه. قزوینیه میگه این چه طرز در باز کردنه، کیرم رفت تو کون بچه مردم



 12-  خبرگزاری ایسنا اعلام کرد:
بهشت از زیر پای مادران به روی شانه پدران رفت.
این جابجایی زمانیکه پای مادران روی شانه پدران بود اتفاق افتاد!



13-  تو کتاب خوندم سیگار بده ........................دیگه سیگار نکشیدم
تو کتاب خوندم مشروب بده ......................دیگه مشروب نخوردم
تو کتاب خوندم که قمار بده .......................دیگه قمار نزدم
تو کتاب خوندم مواد مخدر بده ....................دیگه مواد نزدم
تو کتاب خوندم کس بده ............................دیگه کتاب نخوند



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:جک اونجوری, :: 6:22 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد